نادعلی

  • خانه 

داستان تربیتی

مردی به رسول خدا عرض کرد:یا رسول الله!فلانی در منزل همسایه اش نگاه حرام میکند و اگر بتواند بدنبال ان کار حرامی انجام دهد انجام میدهد.    رسول خدا صلی الله علیه واله خشمگین شد و فرمود او را نزد من بیاورید.  مرد دیگری که در انجا حضور داشت عرض کرد: یا رسول خدا او از شیعیان شماست . رسول خدا فرمود: نگو او از ماست، شیعه ما کسی است که دنباله روی ما باشد واز اعمال ما پیروی کند واین کارهای او که نام بردی از اعمال ما نیست

عدد 12

16 فروردین 1396 توسط سميه منصوري فراهاني

​تا حالا به عدد 12 این طور نگاه کرده بودید؟
لا اله إلا الله          ?12 حرف
محمدرسول الله      ?12 حرف
علی بن ابی طالب    ?12حرف
أمیر المؤمنین        ?12 حرف
فاطمة الزهراء       ?12 حرف
الحسن والحسین      ?12حرف
الحسن المجتبى      ?12 حرف
الحسین الشهید      ?12 حرف
الإمام السجاد         ?12 حرف
الإمام الباقر           ?12 حرف
الإمام الصادق         ?12 حرف
الإمام الکاظم          ?12 حرف
الإمام الرضاء          ?12 حرف
الإمام الجواد          ?12 حرف
الإمام الهادی         ?12 حرف
الحسن العسکری    ?12 حرف
القائم المهدی         ?12 حرف

افتخار کنید که شیعه ی 12 امامی هستیم واقعا کیف نکردی؟؟؟؟؟
 اگه قبول دارین یه صلوات بفرستين .

 نظر دهید »

روزه امام حسین (ع)

16 فروردین 1396 توسط سميه منصوري فراهاني

اولين روزي كه امام حسين (ع) روزه گرفتند همه اهل بيت در كنار سفره جمع شدند؛ پيامبر اكرم (ص) رو به امام حسين فرمودند: 

حسين جان عزيزم روزه ات را باز كن. امام حسين فرمودند:

جايزه من چه خواهدبود؟

پيامبر فرمودند: نصف محبتم را به كساني كه تو را دوست دارند مي بخشم.

 حضرت علي(ع) فرمودند:

پسرم حسين جان بفرما. باز امام فرمودند: جايزه من چه خواهدبود؟

حضرت علي فرمودند: نصف عبادت هايم براي كساني كه عاشق تو هستند.

حضرت فاطمه(س) فرمودند:

عزيز دلم افطار كن.امام حسين پرسيدند:

جايزه شمابه من چيست؟

حضرت فرمودند: نصف عبادت هايم را به كساني که بر تو گريه مي كنند مي بخشم.

امام حسن(ع) فرمودند:

برادر جان روزه ات را بازكن و امام همان سوال را پرسيدند.

حضرت پاسخ دادند: من تا همه گنهكاران را بر تو نبخشم به بهشت نخواهم رفت.

و درهمين حال جبرئيل بر پيامبر نازل شد فرمود خدا مي فرمايد:

من از شماها مهربانتر هستم و آنقدر آن كساني كه عاشق تو هستند را به بهشت ميبرم تا تو راضي شوي یا حسین.

 نظر دهید »

داستان بهلول

16 فروردین 1396 توسط سميه منصوري فراهاني

​

روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه. پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟ بهلول گفت: نگاه کن من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه. بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه. سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد. مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست. بهلول با تعجب گفت چرا؟ من که کاری نکردم؛ این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی.

 نظر دهید »

سخن رهبر

16 فروردین 1396 توسط سميه منصوري فراهاني

​

?رهبرانقلاب:جوان ايرانی که میتواند غنی‌سازی اورانیوم کند و در شرایط تحریم تولید موشک و هواپیما کند،نمی‌تواند خودرو تولید کند؟

 نظر دهید »

داستان کوتاه

16 فروردین 1396 توسط سميه منصوري فراهاني

?? ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﺪﺭﺱ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﻣﻐﻤﻮﻡ،

ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺧﻮﺍﺭﺑﺎﺭ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺷﺪ . 

ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﺷﻠﻮﻍ ﺑﻮﺩ 

ﮐﻤﯽ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺧﻠﻮﺕ ﺷﻮﺩ …

ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﻓﺮﻭﺗﻨﯽ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﻤﯽ

ﺧﻮﺍﺭﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﺪ ..

 ﻭ ﮔﻔﺖ ؛ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻣدتی اﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﺪ . 

ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻢ ﺑﯽ ﻏﺬﺍ ﻣﺎﻧﺪﻩﺍﻧﺪ . ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﭘﻮﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ … ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥﺩﻋﺎ ﮐﻨﻢ.ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﯽ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻮد ﺑﺎ ﺑﯽﺍﻋﺘﻨﺎﻋﯽ ﻭ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺪﯼ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺍﺵ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﺩ.زﻥ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮔﻔﺖ “: ﺁﻗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ، ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ، ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﺁﻭﺭﻡ “.او  ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﺴﯿﻪ نمیﺩﻫﺪ .

ﻣﺸﺘﺮﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﯿﺸﺨﻮﺍﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺘﮕﻮﯼ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﯿﺪ. ﻣﺸﺘﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﺧﺮﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ …

مغازه دار ﺑﺎ ﺗﻤﺴﺨﺮﮔﻔﺖ : ” ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ !! ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺧﻮﺩﻡ ! “ﺳﭙﺲ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ “: ﻟﯿﺴﺖ ﺧﺮﯾﺪﺕ ﮐﻮ؟ “ﺯﻥ ﻟﯿﺴﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ. ﺧﻮﺍﺭﺑﺎﺭ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺎ ﮐﻨﺎﯾﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ : ” ﺩﻋﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﻨﻮﯾﺲ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﮐﻔﻪﯼ ﺗﺮﺍﺯﻭ .. ﻫﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﺒﺮ !!!خانم ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻐﺾ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺗﮑﻪ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺭﻭﯼ ﮐﻔﻪﯼ

ﺗﺮﺍﺯﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ.ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﻔﻪ ﯼ ﺗﺮﺍﺯﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ

ﺭﻓﺖ !!..ﺧﻮﺍﺭﺑﺎﺭ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺎﻭﺭﺵ ﻧﺸﺪ. ﻣﺸﺘﺮﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﯿﺸﺨﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩ.

ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﺑﺎ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺟﻨﺲ ﺩﺭ ﮐﻔﻪی ﺗﺮﺍﺯﻭ ﮐﺮﺩ ﻫﺮﭼﻪ ﺟﻨﺲ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ، ﺗﺮﺍﺯﻭ ﺗﮑﺎﻥ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ … ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﻪی ﺍﺟﻨﺎﺱ ﻟﯿﺴﺖ ﺭﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ، ﮐﻔﻪ ﻫﺎﯼﺗﺮﺍﺯﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﺪﻧﺪ !……. خانم ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺍﺷﮑﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ.ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻭﻗﺖ، “مغازه دار” ﺑﺎ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﺗﮑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﭼﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .

ﺯﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ؛

” ﺧﺪﺍﯾﺎ ، ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﻨﯽ، ﺁﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﮐﻦ.

امشب هركس دعا كنه قبول ميشه چون كه امشب ماه خانه خدا رو طواف ميكنه اين پيام روبه همه إرسال كن هيچ كس رو محروم نكن از اين دعا «ربى من كل ذنب واتوب الیک»امشب ماه عمود بر کعبه میشه. التماس دعا امشب تلاوت آيه29و30 سوره فاطر باعث نزول بركت است.

بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيم 

إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ ﴿٢٩﴾لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَیَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ( ۳۰)سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمينن

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 19
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 73
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

نادعلی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس