نادعلی

  • خانه 

داستان تربیتی

مردی به رسول خدا عرض کرد:یا رسول الله!فلانی در منزل همسایه اش نگاه حرام میکند و اگر بتواند بدنبال ان کار حرامی انجام دهد انجام میدهد.    رسول خدا صلی الله علیه واله خشمگین شد و فرمود او را نزد من بیاورید.  مرد دیگری که در انجا حضور داشت عرض کرد: یا رسول خدا او از شیعیان شماست . رسول خدا فرمود: نگو او از ماست، شیعه ما کسی است که دنباله روی ما باشد واز اعمال ما پیروی کند واین کارهای او که نام بردی از اعمال ما نیست

یک موعظه

11 فروردین 1396 توسط سميه منصوري فراهاني

یک موعظه

جابر گوید: علی بن الحسین علیه السلام فرمود: نمی دانم بااین مردم چه کنیم اگر بعضی از حقائق را که از رسول خد اصلی اللّه علیه و آله گرفته ایم به آنها بگوئیم می خندند و مسخره می کنند ازطرفی طاقت سکوت ندارم که این حقائق را ناگفته گذاریم.
ضمرة بن سعید گفت: شما حقائق را به ما بگوئید.
امام علیه السلام فرمود: آیا می دانید دشمن خدا بهگامی که در تابوت حمل می شود چه می گوید؟ گفتم: خیر.
حضرت فرمود: او به کسانی که حملش می کنند می گوید: آیا شما شکایت مرا از دشمن خدا نمی شوید که مرا فریب داد و به این روز سیاه انداخت و نجاتم نداد، و همچنین از خانه ای که اموالم را صرف آن کردم شکایت دارم که ساکنین آن کسانی غیر از من هستند، به من رحم کنید و این اندازه عجله نکنید.

 نظر دهید »

کمک به نیازمندان

11 فروردین 1396 توسط سميه منصوري فراهاني

کمک به نیازمندان

وقتی امام باقر علیه السلام پدرش علی بن الحسین علیه السلام را غسل می داد چشم همراهان او به بدن امام سجاد علیه السلام افتاد و دیدند که زانوها و سرانگشت پاهای او از زیادی سجده پینه بسته است و کتف او نیز پنبه بسته است.
به امام باقر علیه السلام عرض کردند پینه بستن پای او ااز ادامه سجده های مکرر و طولانی است اماشانه های او چرا پینه بسته است؟
امام علیه السلام فرمود: اگر پدرم نمرده بود چیزی به شما نمی گفتم. روزی نبود مگر اینکه او مسکین یا مساکینی را در حد امکان سیر می کرد و وقتی شب می شد آنچه از خوردنی در منزل اضافه داشت در کیسه ای می گذارد و در هنگامی که مردم می خوابیدند آنها را بر دوش می گذارد و بسوی منازل افرادی می رفت که از روی حیا از مردم در خواستی نداشتند و آنها را بین آنها تقسیم می کرد به گونه ای که آنها متوجه نشوند تنها من می دانستم و البته هدف او این بود که بطور پنه 9انی و بدست خود صدقه بدهد و می فرمود: صدقه السر تطفی غضب الرب کما تطفی الماء النار فاذاتصدق احدکم فاعطی بیمینه فلیحفها عن شماله.
صدقه پنهانی شعله های غضب پروردگار را خاموش می کند همان گونه که آب وآتش را خاموش می کند، وقتی کسی از شما بادست راست خود صدقه می دهد آن را از دست چپ مخفی بدارد. 

 نظر دهید »

سرنوشت بیهوده گویان

11 فروردین 1396 توسط سميه منصوري فراهاني

سرنوشت بیهوده گویان

در مدینه مرد دلقک و مسخره ای بود که مردم را می خندانید. او بسیار تلاش می کرد تا امام سجاد علیه السلام را بخنداند اما موفق نمی شد تا اینکه یک بار گفت: این مرد خسته کرده است که بتوانم او را بخندانم.
روزی امام علیه السلام با غلامان خود حرکت می کرد، مرد دلقک که چشمش به او افتاد تصمیم گرفت با یک حرکت خنده آرام را بخنداند. جلو آمد و عبادی آن حضرت را از دوش او برداشت و رفت اما امام علیه السلام به او التافی نکرد غلامان او بدنبال مرد دلقک رفته و عباد رفته و عبا را از او پس گر فتند و بر دوش امام علیه السلام انداختند.
حضرت سوال کرد: این مرد چه کسی است؟
همراهان گفتند: او مردی مسخره و داغک است که اهل مدینه را می خنداند.
امام سجاد علیه السلام فرمود: به او بگوئید ان اللّه یوما یخسر فیه المبطلون
برای خداوند روزی است که در آن بیهوده کاران خسارت می بیند. 

 نظر دهید »

یک فراز اخلاقی

11 فروردین 1396 توسط سميه منصوري فراهاني

یک فراز اخلاقی
شخصی نزد امام سجاد علیه السلام آمد و عرض کرد: فلان شخص درباره شکا بددگوئی کرد و شما را مورد سخنان آزار دهنده قرار داد.
لیه السلام فرمود: بیا با هم نزد او برویم. به همراه امام علیه السلام حرکت کردند و حضرت در بین راه برای خود طلب یار ی کرد.وقتی به او رسیدند فرمود: اگر آنچه درباره من گفتنی حق است خداوند تعالی مرا ببخشد و اما اگر سخنان بیهوده ای گفته ای خداوند تورا ببخشاید. 

 نظر دهید »

صبر و گذشت

11 فروردین 1396 توسط سميه منصوري فراهاني

صبر و گذشت

امام زین العابدین علیه السلام میزبانی جمعی ازمهمانان خود بود. خادم حضرت نیز مشغول فعالیت بود. او با عجله بسراغ گوشتهای سرخ شده درون تنور رفت وبا عجله تخته آهنی که گوشتهابر روی آن سرخ شده بود را برداشت تا نزد مهمانان بیاورد امام علیه السلام که در پایین پله در خواب بود در اصابت کرد و او را کشت.
در حالی که غلام حضرت بسیار مضطرب و. حیرت زده شده بود امام علیه السلام به او فرمود: تو را آزاد کردم زیرا کار از روی عمد نبود.
آنگاه به تجهیز و دفن فرزندش پرداخت. 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 28
  • ...
  • 29
  • 30
  • 31
  • ...
  • 73
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

نادعلی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس