سرنوشت بیهوده گویان
سرنوشت بیهوده گویان
در مدینه مرد دلقک و مسخره ای بود که مردم را می خندانید. او بسیار تلاش می کرد تا امام سجاد علیه السلام را بخنداند اما موفق نمی شد تا اینکه یک بار گفت: این مرد خسته کرده است که بتوانم او را بخندانم.
روزی امام علیه السلام با غلامان خود حرکت می کرد، مرد دلقک که چشمش به او افتاد تصمیم گرفت با یک حرکت خنده آرام را بخنداند. جلو آمد و عبادی آن حضرت را از دوش او برداشت و رفت اما امام علیه السلام به او التافی نکرد غلامان او بدنبال مرد دلقک رفته و عباد رفته و عبا را از او پس گر فتند و بر دوش امام علیه السلام انداختند.
حضرت سوال کرد: این مرد چه کسی است؟
همراهان گفتند: او مردی مسخره و داغک است که اهل مدینه را می خنداند.
امام سجاد علیه السلام فرمود: به او بگوئید ان اللّه یوما یخسر فیه المبطلون
برای خداوند روزی است که در آن بیهوده کاران خسارت می بیند.