کمک مشروط
کمک مشروط
مرد فقیر و مومنی به محضر امام کاظم علیه السلام رسید و از او خواست تا گرفتاریش را برطرف سازد.
یه السلام در چهره او خندید و فرمود: سوالی از تو می کنم اگر جواب آن را دادی دو برابر آنچه را طلب کردی به تو خواهم داد اما اگر جواب سوال مرا ندادی همان اندازه که در خواست کردی را به تو می دهم و البته او صد در هم در خواست کرده بود که با آن کار کند تا زندگی خود را اداره نماید.
مرد فقیر عرض کرد: بپرس.
امام علیه السلام سوال کرد: اگر آرزوی چیزی در دنیا به تو واگذار شود چه چیزی را آرزو می کنی؟
او در پاسخ عرض کرد: آرزو می کنم که تقیه در دینم نصیبم گردد و بتوانم حقوق برادران دینی ام را که بر عهده دارم انجام دهم.
امام علیه السلام فرمود: چرا ولایت ما اهلبیت را در خواست نمی کنی؟
او گفت: این را که دارم، آن را که ندارم خواستم. و من خدا را بر آنچه دارم شکر می گویم و از آنچه ندارم در خواست می نمایم.
امام علیه السلام فرمود: احسنت، دو هزار در هم به او بدهید.